سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش را احراز نکند، مگر کسی که درس خود را ادامه دهد . [امام علی علیه السلام]


ارسال شده توسط اکبر خوردچشم در 89/8/29:: 8:42 عصر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} @font-face {font-family:"B Nazanin"; panose-1:0 0 4 0 0 0 0 0 0 0;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} p.MsoHeader, li.MsoHeader, div.MsoHeader { mso-style-link:"Header Char"; margin:0in; margin-bottom:.0001pt; text-align:right; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} span.HeaderChar {mso-style-name:"Header Char";} .MsoChpDefault { mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:36.85pt 36.85pt 36.85pt 36.85pt;} div.Section1 {page:Section1;} -->

شور انگیزترین، بی بدیل ترین و جالب ترین قسمت کتاب تاریخ بیهقی،ماجرای بر دار کردن «بوعلی حسن بن میکائیل»(1) معروف به حسنک وزیر است . البته این به آن معنا نیست که چون ما هرساله در کتاب درسی خودمان ـ ادبیات تخصصی سال سوم انسانی ـ این داستان را تدریس می کنیم ، پس خواه، ناخواه آن را از هر حیث بر دیگر بخش های این گران مایه کتاب تاریخ بر جسته تر می دانیم، بلکه به این خاطر است که ماجرای بر دار کردن حسنک وزیر از جهات مختلف ویژگی های منحصر به فرد خودش را دارد که پرداختن به آن جالب توجه است. اصلاً به جرأت می توان گفت که شرح جزء جزء این حادثه ، چون نگینی بر کتاب تاریخ بیهقی می درخشد و بس.

حالا که سخن از برجستگی داستان بر دار کردن حسنک وزیر به میان آمد، ما در این مقال تلاش می کنیم برای اثبات این ادعا که چرا داستان حسنک وزیر از ابعاد گوناگون برتر است به جنبه های داستانی و ساختاری آن بپردازیم . اما قبل از آن ذکر این نکته را لازم می دانیم که هر چند

ساختار شناسی داستان نویسی مورد نظر ما بیشتر مربوط به داستانی جدید و به اصطلاح داستان مدرن است ، ولی خب در داستانی که ابوالفضل بیهقی آن را نقل می کند، درست همین ساختار تعریف شده به خوبی رعایت شده است که در ذیل به شرح هر کدام از آنها پرداخته می شود ؛

   الف) زاویه ی دید

درست است که تاریخ بیهقی یک کتاب تاریخی است و به تبع آن داستان بر دار کردن حسنک وزیر هم از این گونه ی روایت تاریخی بهره می برد، اما خب،باید گفت که این داستان در شکل کلی از زاویه ی دید سوم شخص یا همان دانای کل بهره می برد. هر چند در این بین از زاویه ی دید اول شخص هم در برخی مواردبی بهره نیست که خود همین در هم آمیختن دو زاویه ی دید سوم شخص و اول شخص و بهینه استفاده کردن از آنها در جای خود تا اندازه ای بر قوی بودن این اثر افزوده است .

 ب) شخصیت پردازی

بی تردید قوی ترن نقطه ی داستان پردازی بیهقی شخصیت پردازی در اثرش است؛ گویی در کتاب تاریخ بیهقی شخصیت ها همگی زنده و پویا هستند و چون آدمیان زنده به این طرف و آنطرف حرکت می کنند، سخن می گویند و چون همگان به ادامه ی حیات خویش می پردازند. پس با این اوصاف باید گفت که بیهقی با وسواس هر چه تمام تر سعی کرده است شخصیت های زنده و پویا را در نظر ما مجسم کند که هر کدامشان با رفتار و کارهای خودشان شخصیت های زنده و پویا را در نظر ما مجسم کند که هر کدامشان با کارکرد و کنش خودشان ،خود وآنچه را که درونشان است به ما نشان می دهند.

با مطالعه درکل کتاب تاریخ بیهقی ـ البته از جلد پنج تا ده ـ بدون هیچ شک و شبهه ای باید اذعان داشت که اوج هنر شخصیت پردازی داستانی ابوالفضل بیهقی در داستان حسنک وزیر نمود خارق العاده ای پیدا می کند ؛ بطوری که با یک حساب سرانگشتی می توان گفت که در یک داستان هشت صفحه ای بیش از بیست و پنج شخصیت وجود دارد؛شخصیت هایی که هر کدامشان در جای خود از ضروریات داستان به شمار می روند و نبودن یکی از آنها به داستان لطمه ای جبران ناپذیر وارد می کند.

 گفتیم که اوج هنری بیهقی در داستان حسنک وزیر،در بخش شخصیت پردازی آن نمود بسیاری پیدامی کند . پس در ادامه باید متذکر شد که در این داستان ما با سه نوع شخصیت یا همـــان کارآکتر رو به رو هستیم؛ از یک طرف تعداد پنج نفر از شخصیت های خوب و عدالت جو که در محل ثقل آنها حسنک وزیر قرار دارد، از آن سوی هم تعداد هشت نفر از شخصیت های بد و فتنه انگیز که همگی در حول محور بوسهل زوزنی در حال چرخش هستند و سر انجام در میان ایـــــن  شخصیت خوب وبد تعداد دوازده نفر از شخصیت های عادل و به اصطلاح خاکستری رنگ مثــــل بونصر مشکان قرار دارندکه تنها در مواقع نیاز حاضر می شوند و در حد توان خود به داستان و حوادث آن سرعت می دهند.تقابل شخصیت ها‍ی خوب و بد داستان و به دنبالش آمدن و رفتن شخصیت های خاکستری رنگ به درون وبرون داستان ،سرعت خاصی به این اثر داده است و جالب آنکه زمانی این سرعت خوب ومطلوب است که با چاشنی اعتماد همراه می شود؛ یعنی ابوالفضل بیهقی با حساسیت هرچه تمام تر و با صراحت کامل به پردازش شخصیت های داستانی اش پرداخته و خود به صراحت می گوید که در قبال هیچ کدام ­ـ ولو اینکه دوست هم هستندـ جانب افراط و عدول از حق را بر نگرفته است؛

    

 ج) هسته

هسته و پی رنگ داستان حسنک وزیر را همان چیزی تشکیل می دهد که در ادبیات کهن ایران زمین بسیار شاهد آن بوده ایم ؛نبرد وکشاکش بین خوبی و بدی ، زشتی و زیبایی و حق و باطل. مثل اینکه در ادبیات کهن ما این یک اصل بوده است که در تمام آثار ادبی همواره خوبی وبدی در مقابل هم و در تضاد با یکدیگر بوده اند و گویا این هم یک اصل بوده که همیشه ـ به ظاهرـ باطل پیروز می شده و نتیجه کار جور دیگری می شده است، یعنی پیروزی حق علیه باطل ؛ آنهم در قضاوت آیندگان !

در داستان حسنک وزیر هم هسته و شالوده ی اصلی همان نبرد خیر وشر است ، نبردی که در دل خود ریشه های کهن دارد و سرچشمه گرفته شده از عقده گشایی سلطانی ـ سلطان مسعودـ مصوّر است و شخصی چون بوسهل زوزنی که گویا تشنه ی قدرت و آزار رساندن به دیگران و در خود نوعی بیماری سادیسم دارد ، گرداننده ی آن حادثه می باشد؛

        


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط اکبر خوردچشم در 89/8/29:: 8:40 عصر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} @font-face {font-family:Tahoma; panose-1:2 11 6 4 3 5 4 4 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} .MsoChpDefault { mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:8.5in 11.0in; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

ایران سرزمین شعر و شاعری است و کلام موزون و پر از تخیل شعر فارسی درلحظه لحظه زندگی مردمان این دیار جای دارد. پس این سخنی به گزافه نیست اگر بگوییم ایرانیان از لحظه تولد با شعر عجین بوده اند و این همراهی تا لحظه مرگ ادامه داشته و دارد. مبین این مطلب لالایی مادران برای کودکان خود، تکرار اشعار مختلف در دوران نوجوانی و جوانی و سرآخر میل افراد سالمند به خواندن اشعاری چون شاهنامه فردوسی در دوران کهنسالی است.
هر زمان سخن از شعر برای کودکان پیش می آید، درجامعه ایرانی دوشکل از اشعار پیش روی ما قرار می گیرد. اول دوران گذشته است که کودکان به دلخواه یا اجبار اشعاری از گلستان و بوستان سعدی را حفظ می کردند و درکنار آن کتابی چون «نصاب الصبیان» را از بر می شدند. دوم اشعار کودکان است که محصول امروز است و در آنها سادگی، روانی همراه با تخیل کودکانه موج می زند و اغلب درمهدهای کودک، به صورت کتاب و نوار و یا در مطبوعات خاص کودکان به چاپ می رسند که موضوع این نوشتار ما هم، بررسی این نوع اشعار و اثرات آنها بر کودکان است.
شعر کودک، شعری است که از نظر دایره واژگان، فضاهای عاطفی، استفاده از عناصر زندگی کودکانه، استفاده از تخیل کودکانه، اندیشه و تفکر با مخاطب واقعی خود که یک کودک باشد، در نظر شاعر تناسب دارد و این چنین ضمن ارتباط داشتن با کودک، به رفتار و حتی افکار او سمت و جهت می دهد. دراین نوع شعر باید به کارگیری عناصری مثل زبان، تخیل، عاطفه و اندیشه به گونه ای اتفاق بیفتد که روانی و رسابودن شعر را با مشکل روبرو نسازد و درهنگام خواندن، باعث توقف ذهن کودک نشود. بر همین مبنا کار شاعر کودک، کاری سخت و دشوار است. یعنی او باید خودش را فراموش کند و با مددجستن از عواملی چون کودک درون، شعری برای کودک بسراید که کودک با خواندن آن در قدم اول لذت ببرد و بعد از آن از آموزه های تربیتی و اخلاقی بهره مند شود. شاعر کودک خوب می داند موسیقی در شعر کودک بسیار اهمیت دارد. زیرا کودک بیشتر از آن که به معانی کار داشته باشد، سر و کارش با موسیقی یا همان اصوات است و درهمین جاست که سحر موسیقیایی به خوبی عیان می شود. هر چقدر شعر کودک از موسیقی روان، کوتاه و نزدیک به آهنگ گفتار مخاطب بهره جسته باشد، به همان اندازه هدف اعتنای کودک قرار می گیرد.
اولین اثر شعر کودک لذت خواندن است. در مرحله بعدی، کودک با مددجستن از واژگان شعر و ارتباط پیداکردن با معانی آن و نیز با استفاده از لحن مناسب، درست خواندن جملات را به خوبی یاد می گیرد. این نوع بهره گیری از شعر باعث می شود تا کودک خلاقیت شنیدن و خواندن را نزد خود تقویت کند و همزمان با آن به تقویت دایره واژگان خود بپردازد، زیرا این بهترین فرصت است تا او با کلمات و واژگان جدید آشنا شود. شعر کودک به او کمک می کند تا بار حسی و عاطفی کلمات را بیش از پیش احساس کند و ضمن تقویت بیان شفاهی خود به تقویت تخیل زبانی اش نیز بپردازد. پس جای تعجب نیست کودکی که شعر زیاد می خواند بهتر و سنجیده از کودکی که شعر نمی خواند، صحبت می کند. زیرا این کودک به کمک خواندن و تکرارکردن شعر خاص خودش تخیل خود را پرورش داده و ضمن آشنا شدن با نمادهای عینی و ذهنی زمینه های لازم را برای کشف مفاهیم به دست می آورد باید گفت؛ با عجین شدن کودک با شعر، او با عناصر طبیعت ارتباط قوی پیدا می کند و درکنار جان بخشیدن به آنها، به شناخت کافی نیز دست می یابد.
باید تاکید کرد به همان اندازه که شعر کودک خوب و سازنده است به همان اندازه هم می تواند بد و مخرب باشد. پس برمربیان و والدین ضروری است در انتخاب شعر برای کودکان توجه زیادی کنند ، یعنی در نظر آنها باید شعر خوب، شعری باشد که سادگی و روانی را باخود بیان کند، در کودک ایجاد حس عاطفی کند و ضمن ایجاد فضای نشاط آور برای کودک، مهارت های مختلفی را به او بیاموزاند. والدین باید این سخن مرحوم عباس یمینی شریف را در ذهن داشته باشند که: «شعر کودک کلامی است موزون و زیبا، هم از حیث ترکیب صداها و کلمات و هم از حیث مضمون.» پس بجاست از انتخاب اشعاری که شاعر آنها تنها تلاش کرده تا واژگان را به اجبار در وزن و قافیه بیاورد، پرهیز کنند.

 


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط اکبر خوردچشم در 89/8/29:: 8:39 عصر

نمایش رادیویی هیپنوتیزم از شبکه رادیویی تهران ساعت 23:30 هر شب از نوشته های من پخش می شود


کلمات کلیدی :